mewsدیکشنری انگلیسی به فارسیمونس، میو، یاغو، مرغ نوروزی اروپایی، صدای گربه، اصطبل، در اصطبل نگهداری کردن، میومیو کردن، پر ریختن، حبس کردن، موی ریختن
مچفسلغتنامه دهخدامچفس . [ م َ چ َ] (فعل نهی ) منع از چفسیدن است که بمعنی چسبیدن است یعنی مچسب . (برهان ) (آنندراج ). کلمه ٔ نهی از چفسیدن یعنی مچسب . (ناظم الاطباء). و رجوع به چفسیدن شود.
مفجلغتنامه دهخدامفج . [ م َ ] (ع مص ) گول گردیدن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). احمق شدن . (از اقرب الموارد).
مفجلغتنامه دهخدامفج . [ م ُ ف ِج ج ] (ع ص ) حافر مفج ؛ سم قبه دار و آن پسندیده است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). سم قبه دار. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).