غلتاسroller mill, roll mill, ring roller millواژههای مصوب فرهنگستاندستگاهی برای مخلوط کردن بسپارها با مواد دیگر متشکل از غلتکهایی که بهصورت افقی نزدیک هم قرار میگیرند و بهسرعت میچرخند متـ . آسیای غلتکی
شاخص مذابmelt flow index, melt index, melt flow rateواژههای مصوب فرهنگستانمقدار بسپاری که در دمایی مشخص و با پیستونی تحت نیرویی معین از میان یک دای (die) استوانهای معیار در مدتزمانی معلوم به بیرون رانده میشود اختـ . شام MFI
سیخگویش خلخالاَسکِستانی: six دِروی: six شالی: six کَجَلی: se:x کَرنَقی: səq کَرینی: mil کُلوری: bəsk گیلَوانی: bələsk لِردی: mil
میلدیکشنری فارسی به انگلیسیaccord, bar, disposition, fancy, impulse, leaning, M , mil, mile, mill, pleasure, proclivity, readiness, relish, rod, slope, stomach, tendency, will, willingness, wish
سیرمَهگویش بختیاریسُرمه (زنان سُرمه را خود به شرح زیرتهیه مىکنند:موم زنبور عسل را در آبگرم مالش دهند تا ذرّات عسل از آن جداشود؛ سپس آن را لوله کرده نخى پنبهاىدر میان آن گذارند و چند عدد از اینشمعها را در سینى فلزى مىگذارند وروشن مىکنند و ظرف مسى سفیدشده وتمیزى را آب ریخته بالاى شمعها قرارمىدهند. دودى که از شمعها تولی