مضی ما مضیلغتنامه دهخدامضی ما مضی . [ م َ ضا م َ ضا ] (ع جمله ٔ فعلیه ) گذشت آنچه گذشت . (غیاث ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گذشته گذشت : معهذا مضی ما مضی اگربارو خراب کند و خندق بینبارد... (تاریخ رشیدی ). اگر باز نیت صحیح کند و بخدمت استقبال قیام نماید درس مضی ما مضی بر جرای
لاکپشت سبز دریاییChelonia mydasواژههای مصوب فرهنگستانگونهای از تیرۀ لاکپشتسبزیان و راستۀ لاکپشتسانان که سر آن کوچک و در قسمت جلوی مدور است و یک جفت فلس پیشپیشانی طویلشده بر روی قسمت بالایی سر به سمت چشمها دارد
مدولغتنامه دهخدامدو. [ م ِ ] (اِ) در تداول مردم کرمان ، سوسک قهوه ای رنگ بالدار. مدوک . رجوع به مدوک شود.