مینگذارmine layer, mine planter shipواژههای مصوب فرهنگستانشناوری که ویژۀ مینگذاری طراحی و ساخته شده است
مینmine 2واژههای مصوب فرهنگستانافزارهای حاوی مقداری مواد منفجره که برای نابود کردن یا آسیب رساندن به وسایل نقلیه زمینی و دریایی و هوایی یا افراد به کار میرود * مصوب فرهنگستان اول
مین بیاثرinert mineواژههای مصوب فرهنگستاننوعی مین آموزشی که ازلحاظ اندازه و شکل و وزن مشابه مین جنگی اما همۀ مواد منفجره و آتشزای آن بیاثر است
مین پخشیscatterable mineواژههای مصوب فرهنگستانمینی که بهوسیلۀ هواگرد یا توپخانه یا خودروهای زمینی پخش میشود و در زیر خاک قرار داده نمیشود
مفقودالاثر جنگیmissing in action/ missing-in-action, MIAواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در میدان رزم، و نه در اقدامات تروریستی، به دلایل نامشخص مفقود شود یا محل او نامعلوم باشد متـ . مفقودالاثر
جرم ناپیداmissing massواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از مادۀ باریونی موجود در ساختارهای کیهانی که تاکنون رؤیت نشده است
تحلیل اتصال گمشدهmissing contact analysisواژههای مصوب فرهنگستانروشی برای شنـاسایی بـرهـمکنـشهـایی ویژۀ دنـا ـ پروتـئین (DNA-protein) ازطریق تغییر نشانی جایگاه بر روی دِنا پیش از اتصال پروتئین به آن
dismissingدیکشنری انگلیسی به فارسیاخراج، منفصل کردن، مرخص کردن، معزول کردن، روانه کردن، معاف کردن، خارج کردن، عزل کردن