آلودگیکاهیcontamination mitigationواژههای مصوب فرهنگستانطرحریزی و انجام اقداماتی بهمنظور ایجاد آمادگی و نشان دادن واکنش دربرابر آلودگیهای ناشی از مواد شیمیایی و زیستی و پرتوی و هستهای برای آنکه بتوان عملیات نظامی را ادامه داد
کاهش پیامدهای زیستمحیطیenvironmental mitigationواژههای مصوب فرهنگستانتمهیداتی برای کاهش آثار سوء هرنوع فعالیت بر محیط زیست
تخفیفدیکشنری فارسی به انگلیسیallowance, concessionary, cut, extenuation, mitigation, rebate, retrenchment
کاهشدیکشنری فارسی به انگلیسیabatement, alleviation, allowance, cut, decline, decrease, depletion, diminution, drop, drop-off, fall, lapse, loss, mitigation, reduction, relief, remission, retrenchment, slowdown, slump, step-down, subtraction
آلودگیکاهیcontamination mitigationواژههای مصوب فرهنگستانطرحریزی و انجام اقداماتی بهمنظور ایجاد آمادگی و نشان دادن واکنش دربرابر آلودگیهای ناشی از مواد شیمیایی و زیستی و پرتوی و هستهای برای آنکه بتوان عملیات نظامی را ادامه داد
کاهش پیامدهای زیستمحیطیenvironmental mitigationواژههای مصوب فرهنگستانتمهیداتی برای کاهش آثار سوء هرنوع فعالیت بر محیط زیست