meddlesدیکشنری انگلیسی به فارسیمزاحم، فضولی کردن، در وسط قرار دادن، دخالت بیجا کردن، مداخله کردن، امیختن، ور رفتن
مدلهای پسبودگی توزیعشدهdistributed lag modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی خطی که به مقادیر گذشته و حال یک متغیر وابستهاند
مدلهای نقطۀ تغییرchange point modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی که پارامترهای آنها یا صورت تابعیشان در نقطهای از دنبالۀ مشاهدات تغییر میکند
مدلهای پسبودگی توزیعشدهdistributed lag modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی خطی که به مقادیر گذشته و حال یک متغیر وابستهاند
مدلهای نقطۀ تغییرchange point modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی که پارامترهای آنها یا صورت تابعیشان در نقطهای از دنبالۀ مشاهدات تغییر میکند
همرویدادی ماوراییdivine conicidenceواژههای مصوب فرهنگستانیکی از خصوصیتهای مدلهای نوکنزی (New Keynesian models) که براساس آن هیچ بدهبستانی میان تثبیت نرخ تورم و تثبیت شکاف محصول مرتبط با رفاه، برای بانک مرکزی وجود ندارد
مدلهای پسبودگی توزیعشدهdistributed lag modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی خطی که به مقادیر گذشته و حال یک متغیر وابستهاند
مدلهای نقطۀ تغییرchange point modelsواژههای مصوب فرهنگستانمدلهایی که پارامترهای آنها یا صورت تابعیشان در نقطهای از دنبالۀ مشاهدات تغییر میکند