moduleدیکشنری انگلیسی به فارسیماژول، واحد، پیمانه، نمونه، اتاقک، اندازه گیری، گنجایش، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاسمدل، قسمتی از سفینه فضایی، حدود
مدول سادهsimple module, irreducible moduleواژههای مصوب فرهنگستانمدول ناصفری که فاقد زیرمدول سره باشد
مدول نیمسادهsemisimple moduleواژههای مصوب فرهنگستانمدولی که مجموع مستقیم خانوادهای از مدولهای ساده است
modulesدیکشنری انگلیسی به فارسیماژول ها، واحد، پیمانه، نمونه، اتاقک، اندازه گیری، گنجایش، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاسمدل، قسمتی از سفینه فضایی، حدود
modulesدیکشنری انگلیسی به فارسیماژول ها، واحد، پیمانه، نمونه، اتاقک، اندازه گیری، گنجایش، نقشه کوچک، واحد اندازره گیری، مقیاسمدل، قسمتی از سفینه فضایی، حدود
پودمان رمزنگاشتیcryptographic moduleواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ سختافزار و نرمافزار و ثابتافزار برای اجرای توابع امنیتی تأییدشده شامل الگوریتمها / خوارزمیهای رمزنگاشتی و تولید کلید
پیادهسهمpedestrian area moduleواژههای مصوب فرهنگستانفضای مورد نیاز برای هر عابر پیاده در تسهیلات فراهمشده در واحد سطح