monumentدیکشنری انگلیسی به فارسیبنای تاریخی، اثر تاریخی، بقعه، مقبره، بنای یاد بود، بنای یادگاری، لوحه تاریخی، پایه مجسمه
یادمانmonumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهایی که در زمانهای گذشته ساخته شدهاند و بهمرورزمان ارزش تاریخی پیدا کردهاند
یادمان باستانیancient monumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهای بسیار قدیمی، بهویژه بناهای متعلق به دولت، که بازدید از آنها برای عموم آزاد است
یادمان تدفینیfunerary monumentواژههای مصوب فرهنگستاناثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگها و تمدنها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود
خُردگردمانmini henge, hengiform monumentواژههای مصوب فرهنگستانگردمانی که قطر آن کمتر از بیست متر باشد
گردمانhenge, henge monumentواژههای مصوب فرهنگستانمحوطهای آیینی و معمولاً مدور، محصور با چوب یا سنگ، مربوط به پیشازتاریخ که گاه گرداگرد آن دیوار یا خندق و خاکریز وجود دارد
یادمان باستانیancient monumentواژههای مصوب فرهنگستانبناهای بسیار قدیمی، بهویژه بناهای متعلق به دولت، که بازدید از آنها برای عموم آزاد است
یادمان تدفینیfunerary monumentواژههای مصوب فرهنگستاناثری یادمانی که در بسیاری از فرهنگها و تمدنها بر روی گور یا در کنار آن برای درگذشتگان بر پا میشود