marringدیکشنری انگلیسی به فارسیازدواج کردن، اسیب رساندن، زیان رساندن، معیوب کردن، ناقص کردن، بی اندام کردن، صدمه زدن، ضایع کردن
میچورینلغتنامه دهخدامیچورین . (اِخ ) ایوان ولادیمیروویچ (1855 - 1935 م .). زیست شناس معروف روس متولد دولگوا. مطابق نظریه ٔ او تغییرات ارثی را از راه پیوند و جفتگیری می توان کاهش داد وصفات اکتسابی می تواند از نسلی به نسل دیگر به
طناب مهارmooring line, docking line, mooring hawserواژههای مصوب فرهنگستانطناب یا بافهای که از آن برای بستن شناور به اسکله استفاده میشود متـ . بافۀ مهار
مهار سینهوپاشنهmoor head and stern, fore-and-aft mooring, bow and aft mooringواژههای مصوب فرهنگستانمهار شناور، همزمان، بهوسیلۀ لنگرهای سینه و پاشنه