موشیmouseواژههای مصوب فرهنگستاندستگاه الکترونیکی کوچکی که به رایانه متصل شود و با حرکت دادن آن بتوان مکاننما را بر روی صفحۀ نمایش جابهجا کرد و با دکمههای آن به سامانه فرمانهایی داد
موزهmuseum, musée (fr.)واژههای مصوب فرهنگستانمحل نگهداری و نمایش آثار باستانی و هنری و مجموعهها و اشیای نفیس متـ . گنجینه * مصوب فرهنگستان اول
ترسودیکشنری فارسی به انگلیسیcaitiff, chicken-hearted, coward, cowardly, fainthearted, fearsome, lily-livered, mouse, mousey, mousy, poltroon, pusillanimous, shy, timid, timorous