همیاری ناگزیرobligate mutualism, obligatory mutualismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همیاری که در آن گونههای درگیر به اندازهای به هم وابستهاند که بدون یکدیگر نمیتوانند زندگی کنند
همیاریmutualism, symbiosis2واژههای مصوب فرهنگستاننوعی همزیستی میان دو گونه که در آن هر دو گونه سود میبرند
همیاری اختیاریfacultative mutualismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همیاری میان گونههای مختلف که در آن هر دو گونه سود میبرند، ولی هیچکدام از آنها به این رابطه وابسته نیست متـ . همکاری کمینه protocooperation
همیاری اختیاریfacultative mutualismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همیاری میان گونههای مختلف که در آن هر دو گونه سود میبرند، ولی هیچکدام از آنها به این رابطه وابسته نیست متـ . همکاری کمینه protocooperation
همیاری ناگزیرobligate mutualism, obligatory mutualismواژههای مصوب فرهنگستاننوعی همیاری که در آن گونههای درگیر به اندازهای به هم وابستهاند که بدون یکدیگر نمیتوانند زندگی کنند