محاکالغتنامه دهخدامحاکا. [ م ُ ] (ازع ، اِمص ) مخفف محاکات که بمعنی با هم سخن گفتن است .(غیاث ) (آنندراج ). رجوع به محاکاة شود : چنگی بده بلورین ماهی آبدارچون آب لرزه وقت محاکا بر افکند. خاقانی .مایه ٔ سودا در این صداع چه چیز است <b