بومیزبانnative speakerواژههای مصوب فرهنگستانفردی که زبان مشخصی را بهعنوان زبان مادری فراگرفته است متـ . گویشور بومی
alternativeدیکشنری انگلیسی به فارسیجایگزین، چاره، شق، شق دیگر، پیشنهاد متناوب، دیگر، متناوب، متبادل، تناوبی، نوبتی، نوبهای