نغتلغتنامه دهخدانغت . [ ن َ ] (ع مص ) موی کشیدن . (از منتهی الارب ) (از متن اللغة). موی برکندن . (ناظم الاطباء).
نغثلغتنامه دهخدانغث . [ ن َ ] (ع اِ) بدی پیوسته ٔ سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). شر دائم . (از متن اللغة). شر دائم شدید. (از اقرب الموارد).
نغضلغتنامه دهخدانغض . [ ن َ ] (ع ص ) آنکه بلرزد سرش و بجنبد در رفتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). || (اِ)غضروف کتف و یا هرجای که جنبان باشد. (ناظم الاطباء). نُغض . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). رجوع به نُغض شود. || شترمرغ یا گله ای از شترمرغان . (از منتهی الارب )
نغضلغتنامه دهخدانغض . [ ن َ غ َ ] (ع مص ) نَغض . نغوض . نَغَضان . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (متن اللغة). رجوع به نَغض شود.
بی اثر کردندیکشنری فارسی به انگلیسیabrogate, deactivate, frustrate, inactivate, negate, neutralize, nullify
منکر شدندیکشنری فارسی به انگلیسیabjure, backtrack, contest, controvert, deny, gainsay, negate, repudiate
خنثی کردندیکشنری فارسی به انگلیسیannul, balk, de-, deactivate, defuse, frustrate, negate, neutralize, nullify, spike, stymie, thwart, undo, ward