رابطة پولمحورcash nexusواژههای مصوب فرهنگستانفروکاستن همة روابط انسانی، بهویژه روابط حاکم بر تولید، به مبادلات پولی و مالی و مادی
نجزلغتنامه دهخدانجز. [ ن َ ] (ع اِمص ) اسم است انجاز را، و گویند: انت علی نجز حاجتک ، به فتح یا ضم نون ؛ یعنی نزدیک به روائی حاجت خودی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (از المنجد). || نزدیکی به روائی [ حاجت ] . (لغتنامه ٔ مقامات حریری ) (فرهنگ خطی ). || (اِ)حاجت نزدیک به روائی . نُجْز. (ناظم
نجزلغتنامه دهخدانجز. [ ن َ ج َ ] (ع مص ) سپری شدن . نابود گشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). منقضی شدن . فنا شدن . و این در استعمال از نَجْز فصیح تر است . (اقرب الموارد). سپری و نیست شدن . (فرهنگ خطی ) (از تاج المصادر بیهقی ).انقضاء. (المنجد). فنا شدن . (المنجد). رجوع به نَج
رابطة پولمحورcash nexusواژههای مصوب فرهنگستانفروکاستن همة روابط انسانی، بهویژه روابط حاکم بر تولید، به مبادلات پولی و مالی و مادی
شبکهدیکشنری فارسی به انگلیسیchannel, grid, lattice, mesh, network, nexus, plexus, reticulation, system, tissue, web
همبستهدیکشنری فارسی به انگلیسیalloy, bound, close-knit, cohesive, conjunctive, correlative, incorporated, nexus, united, unity
همبستدیکشنری فارسی به انگلیسیblock, body, bond, combination, combine, federation, junction, linkage, nexus, package, splice, tie-up
همبستگیدیکشنری فارسی به انگلیسیaffinity, alliance, conjunction, connection, integration, integrity, kinship, liaison, linkup, nexus, solidarity, tie-up, togetherness, union, unity
رابطة پولمحورcash nexusواژههای مصوب فرهنگستانفروکاستن همة روابط انسانی، بهویژه روابط حاکم بر تولید، به مبادلات پولی و مالی و مادی