چنگزنلغتنامه دهخداچنگزن . [ چ َ زَ ] (نف مرکب ) چنگ نواز. چنگی . صنّاج . صنّاجه : ندارد بجز دختری چنگزن سر جعد و زلفش شکن بر شکن . فردوسی .یکی پایکوب و دگر چنگزن سدیگر خوش آواز و انده شکن . فردوسی .
چنگزینلغتنامه دهخداچنگزین . [ چ َ گ ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قره کهریز بخش سربند شهرستان اراک ، واقع در 43 هزارگزی خاور آستانه و شش هزارگزی قاسم آباد. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. دارای 220 تن سکنه میباشد. از قنات مشروب
ژنسنلغتنامه دهخداژنسن . [ ژُ س ُ ] (اِخ ) جانسن . اندریو. نام رئیس جمهوری اتازونی در سال 1865 م . وی پس از کشته شدن لینکلن به مقام ریاست جمهور رسید (1808-1875 م .).
ژنسنلغتنامه دهخداژنسن . [ ژُ س ُ ] (اِخ ) جانسن . بنژامن . نام یکی از بهترین شعرای درام نویس انگلیس . مولد وِستمینستر بسال 1572 یا 1573و وفات بسال 1637 م . وی را بِن ژنسن نیز میگفتند.