نُت گذرpassing noteواژههای مصوب فرهنگستاننُتی که دو نُت ملایم را با حرکت پیوسته به هم متصل میکند و معمولاً در ضرب ضعیف به گوش میرسد
نوتیلغتنامه دهخدانوتی . [ تی ی ] (ع اِ) کشتی بان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (مهذب الاسماء). ملاح که کشتی بر دریامی برد . (از متن اللغة). ملاح . (از اقرب الموارد). مهتر کشتی بان . (زمخشری از یادداشت مؤلف ). ناخدا. (یادداشت مؤلف ). ج ، نواتی .
هوایاد وضعیت باندrunway surface condition NOTAM, RSC/CRFI NOTAM, NOTAMJواژههای مصوب فرهنگستانهوایاد اعلامشده برای هشیار کردن خلبان در مورد آلودگیهای طبیعی سطح باند، بهویژه در زمستان، مانند برف و برفابه و یخ، که ممکن است بر ترمزگیری و دیگر عملکردهای عملیاتی هواگرد تأثیر بگذارد
نماد دیراکDirac notation, bra-ket notationواژههای مصوب فرهنگستانهر یک از نشانههایی که برای نمایش بُردار در فضای کوانتوم مکانیکی انتزاعی هیلبرت به کار میرود
notationدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه گذاری، یادداشت، نشان گذاری، توجه، ثبت، نماد سازی، حاشیه نویسی، بخاطر سپاری
notationدیکشنری انگلیسی به فارسینشانه گذاری، یادداشت، نشان گذاری، توجه، ثبت، نماد سازی، حاشیه نویسی، بخاطر سپاری