nobblingدیکشنری انگلیسی به فارسینجیب زاده، بطرف خود اوردن، طرفدار خود کردن، سرقت کردن، سو استفاده کردن، جر زدن، تقلب کردن
چینهخواریnibblingواژههای مصوب فرهنگستانمصرف غذا در وعدههای متعدد و مختصر، تا هفده وعده، بهجای سه وعدۀ اصلی