نیوسوملغتنامه دهخدانیوسوم . [ نیوْ ] (اِ)شره و حرص بسیار بر چیزی خوردنی . (انجمن آرا) (برهان قاطع). ظاهراً از برساخته های فرقه ٔ آذرکیوان است .
نجوملغتنامه دهخدانجوم . [ ن ُ ] (ع اِ) ج ِ نجم . انجم . ستارگان : مجره چون ضیا که اندراوفتدبه روزن و نجوم اوهبای او. منوچهری .آسمان و تن از ایشان در جهان پیدا شودتا نجوم فضل را می مرکز مروا شود. ناصرخسرو.<
نجومفرهنگ فارسی عمید۱. دانش بررسی اجرام آسمانی، چگونگی قرارگیری و اثرگذاری آنها بر هم؛ اخترشناسی؛ ستارهشناسی.۲. [جمعِ نجم] [قدیمی] = نجم