obeysدیکشنری انگلیسی به فارسیاطاعت می کند، اطاعت کردن، تسلیم شدن، مطیع شدن، سرسپردن، فرمانبرداری کردن، حرف شنوی کردن، تمکین کردن
عادات غذاییfood habits, dietary habits, eating habitsواژههای مصوب فرهنگستانرفتار افراد در انتخاب و مصرف غذا
robesدیکشنری انگلیسی به فارسیروباه، لباس بلند و گشاد، خرقه، خلعت، رداء، جامه بلند زنانه، پوشش، جامه دربر کردن