تلخ
تخریب شده، بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن
خارج شده است
oblasti
عبادت می کند، بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن
خالی کردن، بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن