observationsدیکشنری انگلیسی به فارسیمشاهدات، مشاهده، نظر، رعایت، ملاحظه، مراقبت، تماشا، رصد کردن، قوه مشاهده
دیدبانی بادهای بالاwinds aloft observationواژههای مصوب فرهنگستانسنجش و محاسبۀ سمت و سرعت باد در ترازهای مختلف جوّ در بالای سطح زمین
دیدبانی دریایی وضع هواmarine weather observationواژههای مصوب فرهنگستاندیدبانی وضع هوا در دریا توسط کشتی
دیدبانی کوهستانیmountain observationواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از اندازهگیریهای لحظهای وضع هوا که در یک مکان کوهستانی انجام و ثبت میشود