جرم، اذیت کردن، رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن
بیرون از منزل
اعتیاد
عذاب، اذیت کردن، رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن
گوسفند، باسم زدن، لگد زدن، پای کوبیدن، رقصیدن
خاموش، در اینده نزدیک، در ان نزدیکی ها، اب ساحلی
مجرمانه
مجرم، متخلف، متجاوز، خلافکار، تخطی کننده
مجرم
جنایتکار
offend
offend, trespass
displease, offend
break, offend, trespass
بیش از حد مجازات
پیش از آن