offendedدیکشنری انگلیسی به فارسیمجرم، اذیت کردن، رنجاندن، صدمه زدن، تخطی کردن، متغیر کردن، دلخور کردن
مجرم جنسیsex offenderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که مرتکب اعمال جنسی غیرقانونی، بهویژه با کودکان میشود
مجرم جنسیsex offenderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که مرتکب اعمال جنسی غیرقانونی، بهویژه با کودکان میشود
مجرم سابقهدارchronic offenderواژههای مصوب فرهنگستانفردی که بیوقفه و به دفعات در مدتزمانی طولانی قانون را نقض میکند
مجرم باراولfirst-time offenderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که برای اولین بار محکوم به نقض قانون میشود
مجرم جنسیsex offenderواژههای مصوب فرهنگستانشخصی که مرتکب اعمال جنسی غیرقانونی، بهویژه با کودکان میشود