outlivedدیکشنری انگلیسی به فارسیبیرون از خانه، بیشتر زنده بودن از، بیشترعمر کردن از، بیشتر دوام اوردن
ولوپیلغتنامه دهخداولوپی . [ وَ پ ِ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش سوادکوه شهرستان قائم شهر است .این دهستان از 31 آبادی تشکیل شده و جمعیت آن در حدود 11هزار تن است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3</s
ولودلغتنامه دهخداولود. [ وَ ] (ع ص ) گوسفندِ زاینده . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ، وُلد. (منتهی الارب ). || کثیرةالولد. زن بسیارفرزند. (از اقرب الموارد). زنی که فرزندان بسیار آرد. (آنندراج ) (غیاث اللغات ).