تکروشنیomni offواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای مسیر میدی که در آن پیامها تنها از یک مسیر دریافت میشوند
همهروشنیomni onواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای مسیر میدی که در آن پیامها از تمام مسیرها دریافت میشوند
تکروشنی چندصداomni off/polyواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای مسیر میدی که در آن پیامها تنها از یک مسیر میدی و بهصورت چندصدا دریافت میشوند
تکروشنی یکصداomni off/monoواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای مسیر میدی که در آن پیامها تنها از یک مسیر میدی و بهصورت یکصدا دریافت میشوند
همهروشنی چندصداomni on /polyواژههای مصوب فرهنگستانیکی از وضعیتهای مسیر میدی که در آن پیامها از تمام مسیرهای میدی و بهصورت چندصدا دریافت میشوند
همهچیزخوارomnivore, omnivorous, omnivorous animal, diversivoreواژههای مصوب فرهنگستانجانداری که بتواند از انواع منابع غذایی، اعم از گیاهی یا جانوری، تغذیه کند
همهدیکشنری فارسی به انگلیسیall, every, common, ensemble, everybody, everyone, everything, pan-, round, omni-, over, through, throughout, totality, undivided, whole