ونیملغتنامه دهخداونیم . [ وَ ] (ع اِ) پیخال مگس . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). حدث مگس . (مهذب الاسماء). ونمه . || (مص ) پیخال انداختن مگس . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ونم .
هناملغتنامه دهخداهنام . [ هَُ ] (اِ) به لغت زند و پازند به معنی اندام باشد که در برابر بی اندام است . (برهان ). مصحف هندام پهلوی به معنی اندام است . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ).