گونرپلغتنامه دهخداگونرپ . [ رَ ] (اِخ ) یکی از قهرمانان افسانه ای داستانی است که ،تئودور بارکونائی نام او را در افسانه های ایرانی آورده است . و کریستن سن عبارت مبهم او را چنین نقل میکند: زمین دوشیزه ٔ جوانی بود، که نامزدی داشت پریسگ نام . آتش صاحب عقل بود و باشخصی مصاحبت داشت گونرپ نام ، به مع
فشارسنج خشکaneroid barometerواژههای مصوب فرهنگستانفشارسنجی با محفظۀ فلزی که در آن از هیچ مایعی استفاده نمیشود متـ . فشارسنج فلزی
سنگیندیکشنری فارسی به انگلیسیgrave, heavy, labored, leaden, massive, onerous, reserved, solemn, weighty
طاقت فرسادیکشنری فارسی به انگلیسیarduous, drastic, excruciating, grueling, gruelling, hard, killing, onerous, oppressive, rough, strenuous, terrible, trying, unbearable, weighty
شاقدیکشنری فارسی به انگلیسیarduous, austere, backbreaking, fiendish, formidable, grueling, gruelling, hard, heavy, rough, killing, labored, laborious, nasty, onerous, sore, sweaty, toilsome, uphill, weary