assistsدیکشنری انگلیسی به فارسیکمک می کند، همکاری، کمک کردن، یاری کردن، مساعدت کردن، دستیاری کردن، معاونت کردن، شرکت جستن، همدستی و یاری کردن، دستگیری کردن، حضور بهم رساندن، توجه کردن، پیوستن به، حمایت کردن از، پایمردی کردن
هاگزاییsporogonyواژههای مصوب فرهنگستانمرحلهای غیرجنسی در چرخۀ زندگی انگل که در آن هاگدانهها و هاگدانها درون اواوسیستها (oocysts) تکوین مییابند