لباس ضدآتشfireman's outfit, fire suitواژههای مصوب فرهنگستانلباسی از مواد ضدآتش که کل بدن را میپوشاند و شامل کلاه ایمنی و عینک ویژه و دستکش و محافظ گردن نیز میشود و آتشنشانها در هنگام عملیات از آن استفاده میکنند
واگن خوابگاهcamp car, outfit car, dormitory car, bunk carواژههای مصوب فرهنگستانواگنی با امکانات اقامتی برای استراحت کارگران و کارکنان در محل کارگاه نصب خط
outfitدیکشنری انگلیسی به فارسیلباس، ساز و برگ، تجهیز، ساز، همسفر، توشه، بنه سفر، لوازم فنی، گروه، سازو برگ امادهکردن، تجهیز کردن