outridesدیکشنری انگلیسی به فارسیفراموش کردن، در مسابقه چیره شدن، در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن
outrideدیکشنری انگلیسی به فارسیفریاد زدن، در مسابقه چیره شدن، در سواری پیش افتادن از، در برابر طوفان ایستادگی کردن