حاویةلغتنامه دهخداحاویة. [ ی َ ] (ع ص ، اِ) نعت فاعلی مؤنث حاوی . || آنچه از روده ها که درهم کشیده و منقبض گردد. (اقرب الموارد). چرب روده . حاویاء . جگرآکند. عصیب . ج ، حواوی ، حاویات . (اقرب الموارد). رجوع به حاویاء شود.
وژوهلغتنامه دهخداوژوه . [ وَ ] (اِ) چکیدن باران از سقف خانه و امثال آن . (آنندراج ) (برهان ) (انجمن آرا). وُژوه . (ناظم الاطباء).