overcastدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن، پوشیده از ابر، ابری، پوشیده، تیره
overcastsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن
overcastsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن
overcastingدیکشنری انگلیسی به فارسیovercasting، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن
overcastsدیکشنری انگلیسی به فارسیبیش از حد، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن
overcastingدیکشنری انگلیسی به فارسیovercasting، تیره کردن، سایه افکندن ابر، ابر دار کردن، پوشاندن، سایه انداختن