25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
lower limit
حد وسط
حد و حساب
overemphasized
overburdened
overgrows
بیشتر بدانید
عزیمت کرده (مکان یا مقام)
laparotome
tosticated
ابونصر
بدی کردن
کرشمه سنج
جستوجوی دقیق
overharden
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد