25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
lower limit
حد وسط
حد و حساب
overemphasized
overburdened
overgrows
بیشتر بدانید
Athabascan
Lena River
کله زدن
rate of respiration
معاتبت کردن
ژرمنی
جستوجوی دقیق
overrose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد
جستوجوی همآوا
overhouse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد
overrace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دور زدن
گووِرس
گویش بختیاری
ارزن.
overages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بیش از حد
averaged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
متوسط، حد وسط پیدا کردن، میانه قرار دادن، میانگین گرفتن، بالغ شدن
بیشتر
۴۱ واژه همآوا