overhaulدیکشنری انگلیسی به فارسیتعمیرات اساسی، پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن
بازآمادoverhaulواژههای مصوب فرهنگستانتعمیر و آمادهسازی هر وسیله با پیادهکردن قطعات اصلی و فرعی، شامل بازدید و قطعهگذاری و تراشکاری و تعمیر موتور که به سوار کردن و بستن قطعات و بازدید نهایی ختم میشود
کارساعت پسامادtime since overhaul, TSOواژههای مصوب فرهنگستانمدتزمان کارکرد قطعه پس از آخرین بازآماد
دورۀ بازآمادoverhaul period, time between overhauls, TBOواژههای مصوب فرهنگستانفاصلۀ زمانی بین بازآمادهای پیدرپی