در خارج از کشور، خارج، خارجه
تلگراف خارج از کشور
نظارت می کند، مباشرت کردن بر
فراموشت می کند، محظوظ کردن، بیش از حد لذت بردن
overcheap
خارج از کشور، خارجی، بیگانه، انطرف دریا، متعلق بماوراء دریاها
overseased
نظارت بر
overseas
offshore, overseas
abroad, overseas, offshore
abroad, foreign, overseas