accedesدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن
شبکهسازnetwork former, glass forming oxides, glass formerواژههای مصوب فرهنگستانکاتیونهایی مانند سیلیسیم که شبکۀ چندوجهیهای شیشه را میسازند
accedeدیکشنری انگلیسی به فارسیپیوستن، تن در دادن، راه یافتن، دست یافتن، رسیدن، نائل شدن، نزدیک شدن، رضایت دادن، موافقت کردن
شبکهسازnetwork former, glass forming oxides, glass formerواژههای مصوب فرهنگستانکاتیونهایی مانند سیلیسیم که شبکۀ چندوجهیهای شیشه را میسازند