paledدیکشنری انگلیسی به فارسیدلم برات تنگ شده، رنگ پریده شدن، رنگ رفتن، احاطه کردن، میله دار کردن، در میان نرده محصور کردن
رنگ پریدهدیکشنری فارسی به انگلیسیashy, bloodless, green, lunar, pale , pallid, pasty-faced, sickly, wan, washy, waxen, white