کف پا
لگد زدن
peuhl
پلو، رفیق، شریک، بابا، هم دست، رفیق شدن
پاتل
پاتله
palpicorn
دلتنگ، تپنده
پالپوس، شاخک حساس، سبیل، زائده بند بندی
دلتنگ، تپیدن، تپش کردن، تند زدن، لرزیدن
دلتنگی، تپش، خفقان، لرزش، حالت خفقان
pedipalp