panelدیکشنری انگلیسی به فارسیپانل، تابلو، هیئت، قطعه، تشک، صفحه هيئت، قاب سقف، قاب عکس، نقاشی بروی تخته، نقوش حاشیه دار کتاب، اعضای هيئت منصفه، قطعه مستطیلی شکل، عرق گیر، قاب گذاردن، حاشیه زدن به
panelدیکشنری انگلیسی به فارسیپانل، تابلو، هیئت، قطعه، تشک، صفحه هيئت، قاب سقف، قاب عکس، نقاشی بروی تخته، نقوش حاشیه دار کتاب، اعضای هيئت منصفه، قطعه مستطیلی شکل، عرق گیر، قاب گذاردن، حاشیه زدن به
دریچۀ دسترسیaccess panelواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از پوستۀ هواگَرد که قابل برداشتن است و دسترسی به سامانههای داخلی هواپیما را ممکن میسازد
رودَریdoor pad, door panel, door trim, trim panelواژههای مصوب فرهنگستانصفحهای با پوشش بسپاری یا نظیر آن که در قسمت داخلی در بر روی آن نصب میشود