ریلبند لبهگِردwane tieواژههای مصوب فرهنگستاننوعی ریلبند چوبی که یک یا دو لبۀ زبرین آن گرد است متـ . تراورس لبهگِرد
ید پروتئینوندprotein-bound iodineواژههای مصوب فرهنگستانمقدار ید خون که به پروتئینهای ناقل متصل است و به شکل آزاد و محلول در خون نیست و شاخصی برای ارزیابی فعالیت غدۀ تیروئید است
parallelدیکشنری انگلیسی به فارسیموازی، مدار، خط موازی، خط متوازی، موازی کردن، برابر کردن، متوازی، برابر