تردد کنارگذریby-passable trafficواژههای مصوب فرهنگستاندر مناطق شهری، تردد در مسیری غیر از مسیر معمول برای پرهیز از تأخیر و توقف و ماندن در راهبندان
تردد کنارگذری محلیlocal by-passable trafficواژههای مصوب فرهنگستانترددی که در آن به جای عبور از مسیر شهری کوتاه و مستقیم، اما دارای ازدحام، از مسیر جایگزین طولانی ولی خلوت استفاده میکنند
متوسطدیکشنری فارسی به انگلیسیaverage, fair , moderate, par, indifferent, mean, medial, mediocre, medium, middle, middling, passable, run-of-the-mill, so so, so-so
impassableدیکشنری انگلیسی به فارسیغیر قابل عبور است، صعب العبور، غیر قابل عبور، بی گدار، غیر قابل پذیرش