ترابُرد غیرفعالpassive transportواژههای مصوب فرهنگستانفرایندی غیروابسته به انرژی که در آن یونها و مولکولها در جهت شیب الکتروشیمیایی از خلال غشای یاخته عبور میکنند
passiveدیکشنری انگلیسی به فارسیمنفعل، غیر فعال، انفعالی، مجهول، کنش پذیر، تابع، تاثر پذیر، دستخوش عامل خارجی، مطیع وتسلیم، بی حال، بی حس
passiveدیکشنری انگلیسی به فارسیمنفعل، غیر فعال، انفعالی، مجهول، کنش پذیر، تابع، تاثر پذیر، دستخوش عامل خارجی، مطیع وتسلیم، بی حال، بی حس
خرابیناتابfail-passiveواژههای مصوب فرهنگستانویژگی سامانهای که در صورت بروز خرابی، بدون هشداردهی، از کار میافتد