pastesدیکشنری انگلیسی به فارسیپاستا، خمیر، چسب، سریش، گل یا خمیر، نوعی شیرینی، چسباندن، چسبیدن، چسب زدن به
رنگ پریدهدیکشنری فارسی به انگلیسیashy, bloodless, green, lunar, pale , pallid, pasty-faced, sickly, wan, washy, waxen, white