پدرسالاریpatriarchy, patriarchismواژههای مصوب فرهنگستاننظامی، چه در سطح جامعه و چه در سطح خانواده، که در آن قدرت برتر در دست مردان است
patriarchsدیکشنری انگلیسی به فارسیوطن پرستان، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، سالار، پدرشاه، رئيس خانواده، رئيسه خانواده
patriarchsدیکشنری انگلیسی به فارسیوطن پرستان، ایلخانی، بزرگ خاندان، پدرسالار، ریش سفید قوم، شیخ، سالار، پدرشاه، رئيس خانواده، رئيسه خانواده