pipدیکشنری انگلیسی به فارسیپیپ، اختلال مزاج، خال، لکه، سیفلیس، سیفیلیس، دانه یا تخم میوه هایی مثل سیب، شکستن، سراز تخم دراوردن، شکستن و باز شدن
peepدیکشنری انگلیسی به فارسینگاه کردن، نگاه زیر چشمی، روزنه، نگاه دزدکی، نیش افتاب، روشنایی کم، جیک جیک، کمی، جوانه زدن، اشکار شدن، جیر جیر کردن، جیک زدن، از سوراخ نگاه کردن، با چشم نیم باز نگاه کردن
روغن نعنافلفلیoil of peppermint, peppermint essential oilواژههای مصوب فرهنگستانروغنی که از تقطیر گیاه نعنافلفلی به دست میآید
پپتیدگانشناسیpeptidomicsواژههای مصوب فرهنگستانمجموعۀ فنون مربوط به شناسایی و تجزیهوتحلیل و تشخیص پپتیدگان یک سامانۀ زیستی
کدوییpepoواژههای مصوب فرهنگستاننوعی میوۀ سِته با بخش خارجی نسبتاً سخت حاصل از روبَر یا بافت غیربَرچهای