کمخونی کُشندهpernicious anemiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کمخونی بزرگپیشیاختهای، اغلب در سالمندان، ناشی از نارسایی مخاط معده در ترشح عوامل تنظیمکنندۀ مناسب برای جذب ویتامین ب 12
نزدیکبینی بدخیمmalignant myopia, pernicious myopiaواژههای مصوب فرهنگستاننوعی نزدیکبینی که پیامد بیماری وخیم مشیمیه است و به جداشدگی شبکیه و کوری منجر میشود
ویرانگردیکشنری فارسی به انگلیسیbane, baneful, destroyer, destructive, devastator, killing, fateful, pernicious, pest, ruinous, Vandal, wasting