persuasionدیکشنری انگلیسی به فارسیمتقاعد کردن، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، اطمینان، قسم، عقیده دینی، نوع، نظریه یا عقیده از روی اطمینان
ترغیبpersuasionواژههای مصوب فرهنگستانتلاش برای تغییر دادن رفتارها یا باورهای یک فرد نسبت به یک موضوع یا مفهوم یا فردی دیگر
ترغیبدرمانیpersuasion therapyواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رواندرمانی حمایتی (supportive psychotherapy) که در آن درمانگر میکوشد با توسل به قدرت استدلال و نقادی مراجع، او را متقاعد کند که نگرشها و رفتارهای معیوب خود را اصلاح کند
persuasionsدیکشنری انگلیسی به فارسیمتقاعد کردن، ترغیب، اجبار، تشویق، متقاعد سازی، تحریک، اطمینان، قسم، عقیده دینی، نوع، نظریه یا عقیده از روی اطمینان