فیوزfuseواژههای مصوب فرهنگستانوسیلهای در مدارهای الکتریکی که در هنگام افزایش بیشازحد جریان، با قطع مدار، ایمنی آن را تأمین کند
فش فشلغتنامه دهخدافش فش . [ ف ِ ف ِ ] (اِ صوت ) آواز سوختن باروت نم زده . (یادداشت مؤلف ). رجوع به فشفشه شود. || آواز بول . فش فش شاشیدن . (یادداشت مؤلف ).
پوشش فسفاتیphosphate coatingواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پوشش تبدیلی فلز که در برابر خوردگی مقاوم است و آن را با غوطهورسازی فلز در یک محلول فسفاتی، مانند فسفات روی یا فسفات منگنز، ایجاد میکنند
اِسترهای فسفاتیphosphate estersواژههای مصوب فرهنگستاننوعی فسفاتهای آمینی برای جلوگیری از خوردگی و رسوبگذاری و ممانعت از تشکیل اکسیدهای فلزی در سامانۀ آب خنککن
ضدِزنگسازی فسفاتیphosphate rustproofingواژههای مصوب فرهنگستانایجاد پوششهای فسفاتی ضخیم همراه با یک روغن یا واکس برای محافظت سطح فولاد از زنگزدگی